شما در حال مشاهده نسخه موبایل وبلاگ

خاطرات

هستید، برای مشاهده نسخه اصلی [اینجا] کلیک کنید.

25 تجربه با ارزش از زندگی امام صادق علیه السلام برای موفقیت

بسم الله الرحمن الرحیم

امام جعفر صادق علیه السلام تجارب و رمز موفقیتهای خویش را در 25 بند بیان فرموده اند:

1- طَلَبْتُ الْجَنَّةَ فَوَجَدْتُهَا فِي السَّخَاءِ: طالب بهشت بودم، پس آن را در سخاوت و بخشندگی یافتم.
در سخا کوش ای برادر در سخا
تا بیابی از پی شدت رخا
باش پیوسته جوانمرد ای اخی
زانکه نبود دوزخی مرد سخی [عطار نیشابوری]
حکیمی را پرسیدند از سخاوت و شجاعت کدام بهتر است گفت آن که را سخاوت است به شجاعت حاجت نیست
زکوة مال بدر کن که فضله رز را
چو باغبان بزند بیشتر دهد انگور [سعدی شیرازی]

2- وَ طَلَبْتُ الْعَافِيَةَ فَوَجَدْتُهَا فِي الْعُزْلَةِ: و طالب آسایش بودم، پس آن را در عزلت و خلوت گزینی (مثبت و سازنده مثل اعتکاف) یافتم.
چو درخلوت سرای جان درآئی
حقیقت بنگری دید خدائی
به از خلوت مدان اینجا حقیقت
حضوری جوی بی عین طبیعت
به از خلوت مدان گر راز دانی
که درخلوت رسد سر معانی [عطار نیشابوری، هیلاج نامه]

3- وَ طَلَبْتُ ثِقْلَ الْمِيزَانِ فَوَجَدْتُهُ فِي شَهَادَةِ أَنْ «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»: و طالب سنگینی ترازوی اعمالم بودم، پس آن را در شهادت به وحدانیت و یگانگی پروردگار متعال و رسالت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) یافتم.

4- وَ طَلَبْتُ السُّرْعَةَ فِي الدُّخُولِ إِلَى الْجَنَّةِ فَوَجَدْتُهَا فِي الْعَمَلِ لِلَّهِ تَعَالَى: و طالب تسریع و سرعت در ورود به بهشت بودم، پس آن را در كار خالصانه برای خداوند متعال یافتم.
چو درخلوت سرای جان درآئی
حقیقت بنگری دید خدائی
به از خلوت مدان اینجا حقیقت
حضوری جوی بی عین طبیعت
به از خلوت مدان گر راز دانی
که درخلوت رسد سر معانی [سعدی شیرازی]

5- وَ طَلَبْتُ حُبَّ الْمَوْتِ فَوَجَدْتُهُ فِي تَقْدِيمِ الْمَالِ لِوَجْهِ اللَّهِ: و طالب دوست داشتن مرگ بودم، پس آن را در پیش فرستادن ثروت (انفاق) برای خشنودی خداوند سبحان یافتم.
برگ عیشی به گور خویش فرست
كس نیارد ز پس، تو پیش فرست [گلستان سعدی]

6- وَ طَلَبْتُ حَلَاوَةَ الْعِبَادَةِ فَوَجَدْتُهَا فِي تَرْكِ الْمَعْصِيَةِ: و طالب شیرینی عبادت بودم، پس آن را در ترك گناه و محرمات یافتم.
شکست رنگ می از ترک میگساری ما
نمک به چشم قدح ریخت هوشیاری ما
کم است اشک برای سیاهکاری ما
مگر کند عرق انفعال یاری ما [غزلیات صائب تبریزی]

7- وَ طَلَبْتُ رِقَّةَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهَا فِي الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ: و طالب رقت (نرمی) قلب بودم، پس آن را در گرسنگی و تشنگی (مثل روزه) یافتم.
میکند روزه ماه رمضان عمر دراز
مد انعام درین دفتر و این دیوان است
غفلت از تشنگی و گرسنگی کم گردد
که لب خشک بر این بند گران سوهان است
باش با قد دو تا حلقه این در صائب
که مراد دو جهان در خم این چوگان است [غزلیات صائب تبریزی]

8- وَ طَلَبْتُ نُورَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ فِي التَّفَكُّرِ وَ الْبُكَاءِ: و طالب روشنی قلب بودم، پس آن را در تفکر و گریستن یافتم.
اي برادر تو همان انديشه اي
مابقي تو استخواني و ريشه اي(277/2)
گر گُل است انديشه ات، گلشني
ور بـــود خـاري، هيمة گُلخني(278/2) [مولوی]

9- وَ طَلَبْتُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ فَوَجَدْتُهُ فِي الصَّدَقَةِ: و طالب (آسانی) عبور بر صراط بودم، پس آن را در صدقه دادن یافتم.
گر کنی خیری بدست خویش کن
خیر خود را وقف هر درویش کن
یک درم کان را بدست خود دهند
به بود زان کز پی او صد دهند
گر ببخشی خود یکی خرمای تر
بهتر از بعد تو صد مثقال زر [عطار نیشابوری، پندنامه]

10- وَ طَلَبْتُ نُورَ الْوَجْهِ فَوَجَدْتُهُ فِي صَلَاةِ اللَّيْلِ: و طالب روشنایی چهره بودم، پس آن را در نماز شب یافتم.
شب خيز که عاشقان به شب راز کنند
گرد در و بام دوست پرواز کنند
هر جا که دري به شب بود بربندند
إلا که در دوست به شب باز کنند[رباعی شمارهٔ ۲۶۰، ابوسعید ابوالخیر]

11- وَ طَلَبْتُ فَضْلَ الْجِهَادِ فَوَجَدْتُهُ فِي الْكَسْبِ لِلْعِيَالِ: و طالب فضیلت جهاد بودم، پس آن را در کسب هزینه زندگی اهل و عیال (زن و فرزند) یافتم.

لقمه‌ای کو نور افزود و کمال
آن بود آورده از کسب حلال
علم و حکمت زاید از لقمهٔ حلال
عشق و رقت آید از لقمهٔ حلال
چون ز لقمه تو حسد بینی و دام
جهل و غفلت زاید آن را دان حرام [مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اول]

12- وَ طَلَبْتُ حُبَّ اللَّهِ عز و جل فَوَجَدْتُهُ فِي بُغْضِ أَهْلِ الْمَعَاصِي: و طالب دوستی خداوند سبحان بودم، پس آن را در دشمنی با گنهكاران (تبری) یافتم.

13- وَ طَلَبْتُ الرِّئَاسَةَ فَوَجَدْتُهَا فِي النَّصِيحَةِ لِعِبَادِ اللَّهِ: و طالب سروری و بزرگی بودم، پس آن را در خیرخواهی برای بندگان خدا یافتم.

14- وَ طَلَبْتُ فَرَاغَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ فِي قِلَّةِ الْمَالِ: و طالب آسایش قلب بودم، پس آن را در كمی مال و ثروت یافتم.

15- وَ طَلَبْتُ عَزَائِمَ الْأُمُورِ فَوَجَدْتُهَا فِي الصَّبْرِ: و طالب انجام كارهای پر ارزش بودم، پس آن را در صبر و شكیبایی یافتم.
صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست
چاره عشق احتمال شرط محبت وفاست [سعدی شیرازی]

16- وَ طَلَبْتُ الشَّرَفَ فَوَجَدْتُهُ فِي الْعِلْمِ: و طالب بلندی قدر و حسب بودم، پس آن را در علم و دانش یافتم.
به دهقان نادان چه خوش گفت زن:
به دانش سخن گوی یا دم مزن [سعدی شیرازی]

17- وَ طَلَبْتُ الْعِبَادَةَ فَوَجَدْتُهَا فِي الْوَرَعِ: و طالب عبادت بودم، پس آن را در ورع و پرهیزكاری یافتم.
دل اندر وَرَع آن زمانی ست پاک
که دور آید از لقمه شبهه ناک
کسانی که راه ورع رفته اند
ره خوردن شُبهه نگرفته اند

18- وَ طَلَبْتُ الرَّاحَةَ فَوَجَدْتُهَا فِي الزُّهْدِ: و طالب آسایش و راحتی بودم، پس آن را در زهد و پارسایی یافتم.
در زمين ديگران خانه مکن
کار خود کن، کار بيگانه مکن [مولوی، مثنوی معنوی، دفتر دوم]

19- وَ طَلَبْتُ الرِّفْعَةَ فَوَجَدْتُهَا فِي التَّوَاضُعِ: و طالب برتری و بزرگواری بودم، پس آن را در تواضع و فروتنی یافتم.
از تواضع می شود ظاهر عیار پختگی
حجت قاطع بود از میوه ها افتادگی
از ته دیوارها می آورد سالم برون
با همه بی دست و پایی سایه را افتادگی[غزل شمارهٔ ۶۶۹۷، صائب تبریزی]

20- وَ طَلَبْتُ الْعِزَّ فَوَجَدْتُهُ فِي الصِّدْقِ: و طالب عزت (ارجمندی) بودم، پس آن را در صداقت و درستی (راستگویی) یافتم.
راستی کن، که راستان رستند
در جهان راستان قوی دستند
راستگاران بلندنام شوند
کج‌روان نیم پخته خام شوند
یوسف از راستی رسید به تخت
راستی کن، که راست گردد بخت [اوحدی مراغه ای)

21- وَ طَلَبْتُ الذِّلَّةَ فَوَجَدْتُهَا فِي الصَّوْمِ: و طالب نرمی و فروتنی بودم، پس آن را در روزه داری یافتم.
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن
بعد از آنش با ملک انباز کن
تا تو تاریک و ملول و تیره‌ای
دان که با دیو لعین همشیره‌ای [مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اول]

22- وَ طَلَبْتُ الْغِنَى فَوَجَدْتُهُ فِي الْقَنَاعَةِ: و طالب توانگری و بی نیازی بودم، پس آن را در قناعت یافتم.
خدا را ندانست و طاعت نکرد
که بر بخت و روزی قناعت نکرد
قناعت توانگر كند مرد را
خبر كن حریص جهانگرد را [سعدی، بوستان، باب ششم در قناعت]

23- وَ طَلَبْتُ الْأُنْسَ فَوَجَدْتُهُ فِي قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ: و طالب آرامش و انس بودم، پس آن را در خواندن قرآن یافتم.

24- وَ طَلَبْتُ صُحْبَةَ النَّاسِ فَوَجَدْتُهَا فِي حُسْنِ الْخُلُقِ: و طالب همراهی و گفتگوی با مردم بودم، پس آن را در حسن خلق و خوشخویی یافتم.

25- وَ طَلَبْتُ رِضَى اللَّهِ فَوَجَدْتُهُ فِي بِرِّ الْوَالِدَيْنِ: و طالب جلب رضایت خداوند سبحان بودم، پس آن را در نیكی به والدین (پدر و مادر) یافتم.

________________________________________

منبع: مستدرک الوسائل، ج 12، ص 173 - 174، ح 13810؛ معارج الاصول الى معرفة آل الرسول: 54؛ «مَجْمُوعَةُ الشَّهِيدِ، رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ رُوِيَ عَنْ مَوْلَانَا جَعْفَرٍ الصَّادِقِ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ...» - امام صادق علیه السلام

منبع: ضیاءالصالحین

مرور کوتاه بر زندگانی حضرت فاطمه معصومه (س)

زندگینامه حضرت معصومه (سلام الله علیها)
زندگی حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ به دو دورة مهم تقسیم می شود : تولد و کودکی در مدینه , حضرت در راه ایران و قم.

تولد و کودکی در مدینه
حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ یکی از بانوان با فضیلت و با شخصیت خاندان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ می باشد. پدر بزرگوار او حضرت «موسی بن جعفر» امام هفتم شیعیان می باشد. مادر گرامی حضرت معصومه «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا ـ علیه السّلام ـ می باشد. نجمه از بانوان با فضیلت و از اسوه های تقوا و شرافت و از مخدرات کم نظیر تاریخ بشریت است.[1]

درباره زمان تولد و وفات فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ آن چه مسلم است این است که زمان تولد آن حضرت پیش از سال یکصد و هفتاد و نه هجری بوده است زیرا بنابر نقل شیخ کلینی در شوال 179 هارون الرشید امام موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ پدر حضرت معصومه ـ علیه السّلام ـ را از مدینه به بغداد برد و در آن جا در ماه رجب 183 از دنیا رحلت فرمود.[2] و بنابر مدت عمر حضرت معصومه که از 23 سال کمتر است، نمی تواند بعد از سال 179 باشد چون در آن سال ها پدرش در زندان بود. پس تاریخ ولادت آن حضرت به طور دقیق مشخص نیست ولی طبق اسناد به دست آمده ولادت آن حضرت را در مدینه در سال 173 نقل می کنند.[3]

درباره تعداد فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ و این که چند تن از آن ها فاطمه نام داشته اند اختلاف است. شیخ مفید تعداد آنان را سی و هفت تن ذکر کرده است؛ نوزده پسر و هجده دختر که دو تن از دختران، فاطمه نام داشتند. فاطمة‌الکبری و فاطمة الصغری.[4] حضرت فاطمه معصومه بعد از امام رضا ـ علیه السّلام ـ از دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ فاضل تر و دارای مقامی شامخ تر می باشد.

با گذشت ایام، حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ هم دوران خردسالی را پشت سر گذاشت. و در این سال ها محل رشد آن حضرت خاندانی بود که او را با دریایی از علم و معرفت رو به رو ساخت. ولی بیش از ده بهار از عمر شریفش نگذشته بود که پدر بزرگوارش با زهر جفا در زندان هارون به شهادت رسید و دریایی از غم و اندوه بر قلب شریفش فرو ریخت که در این ایام غم و تنهایی، تنها مایة تسلی او برادرش امام رضا ـ علیه السّلام ـ بود که ناگهان «مأمون» وجود اقدس امام هشتم را از کانون خانواده جدا نمود و به اجبار به خراسان جلب کرد و به اقامت اجباری در خراسان وادار نموده. حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ دوری یک ساله فراق برادر را تحمل کرد.

حضرت معصومه در راه ایران و قم
یک سال بعد از رفتن حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ به سرزمین خراسان یعنی در سال 201 هـ حضرت معصومه ـ علیها السّلام ـ خواهر حضرت رضا، برای زیارت برادر از مدینه به مقصد خراسان حرکت کرد یا به موجب نقلی که چندان اعتبار ندارد طبق دعوت برادر رهسپار خراسان شد. چون آن حضرت با همراهانش وارد ساوه شد، بیمار و رنجور بود[5] و می دانست در آن نزدیکی شهری است به نام قم که مردم آن از دوست داران اهل بیت اطهار هستند. از این امر چنین استنباط می شود که آوازه تشیع مردم قم و علاقه شدید ایشان به اهل بیت به مدینه هم رسیده بود.

در هر حال، حضرت پرسید میان ما و قم چند فرسخ فاصله است. گفتند: ده فرسخ و حضرت دستور حرکت به سوی قم را صادر کردند. در اینجا معلوم نیست که آیا مردم قم از آمدن حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ به ساوه اطلاع یافته و به استقبال آن حضرت رفته اند و با تجلیل و احترام به قم آورده اند، یا خود او به طرف قم حرکت کرده است. طبق نقل کتاب قم، روایت صحیح و درست این است که چون خبر به آل سعد رسید با هم اتفاق کردند که از او درخواست کنند به قم بیاید. از میان ایشان، موسی بن خزرج بن سعد اشعری بیرون آمد، و چون به شرف ملازمت حضرت فاطمه رسید زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بکشید و به در سرای خود فرود آورد.[6] از این نقل معلوم می شود که حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ به طرف قم حرکت کرده بود و موسی بن خزرج در اثنای راه به وی رسیده بوده است.

محل سرای موسی بن خزرج و حجره ای که حضرت معصومه در آن به عبادت می پرداخته اکنون معین و زیارتگاه است. گویا در این سخن اختلافی نباشد که حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ مدت هفده روز در آن محل توقف داشته و پس از آن رحلت فرموده است. بنابر نوشته کتاب قم، بعد از غسل دادن و کفن کردن و نمازگزاردن برجسد مطهر او، موسی بن خزرج آن حضرت را در زمینی در بابلان (همین محل فعلی) نیمه دوّم قرن چهارم که به او تعلق داشت دفن کرد و بر سر تربت او سایه بانی درست کرد.

نویسنده کتاب قم می نویسد:
روایت کرد مرا حسین بن علی بن حسین بن موسی بن بابوبه از محمد بن حسن بن احمد بن الولید و او از راویان دیگر، که چون حضرت فاطمه وفات یافت بعد از غسل و تکفین او را به مقبره بابلان بردند و در کنار سردابی گذاشتند. آل سعد (اشعری) با یکدیگر اختلاف کردند در این باب که چه کسی سزاوار است در سرداب رود و فاطمه را بر زمین بگذارد و به خاک سپارد که در این هنگام از جانب ریگستان دو سوار که جلو دهان خود را بسته بودند بدان جا آمدند چون به جنازه فاطمه رسیدند، از اسب پیاده شدند و بر او نماز گذارده و در سرداب رفتند و جسد مطهر او را دفن کردند و برهیچ کس معلوم نشد که آن دو سوار که بودند.[7]

بدون هیچ اختلافی سال وفات آن حضرت را یقیناً 201 هـ نقل کرده اند ولی در این که در چه روز و ماهی از این سال بوده اختلاف می باشد که بعضی دهم ربیع الثانی را قوی می دانند.[8]

حضرت معصومه (سلام الله علیها) و قم
گویا آوازة تشیع مردم قم در زمان حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ،‌ تا به مدینه رسیده بوده و حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ از وجود این شهر و ارادت و محبت مردم آن، نسبت به خاندان پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ اطلاع داشته است.

وضع قم از نظر شهری آن طور که یعقوبی نوشته است، دو قسمت بوده که به مجموع این دو قسمت قم می گفته اند و رودخانه از میان آن دو می گذشته است.[9] امّا بخاطر دفن حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ در این شهر و به واسطه موقعیت ممتاز فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ در میان دیگر امامزادگان، به کلی وضع این شهر تغییر یافت. نخست این که شهر قم به تدریج از شمال شرقی، به جنوب غربی که محل دفن آن حضرت بود کشیده شد، به طوری که حرم فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ که در فاصله ای از شهر قرار داشت امروز در مرکز شهر و در آبادترین قسمت آن واقع است. تأثیر دیگر حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ به قم، توجه پادشاهان و امراء و طبقات گوناگون مردم به این شهر و کوچ بسیاری از افراد اطراف برای اقامت در آن است.

دیگر این که، قم دارای جنبة مذهبی مخصوص شد و مرکز روحانیت شیعه قرار گرفت و عده ای از بزرگان علمای شیعه از آن جا برخاستند یا در آن اقامت کردند که امروزه به برکت این بانوی بزرگ، قم به یک مرکز بزرگ علمی، فرهنگی و پژوهشی دنیا تبدیل شده و صدها مدرسه علمی و مراکز تحقیقاتی و کتاب خانه های مجهز مشغول فعالیت های علمی و فرهنگی در حوزه اسلام و تشیع می باشد.[10]

دیگر، مسافرت ده ها هزار نفر در هر سال از نواحی ایران و کشورهای دیگر است که وجود حرم مطهر و گنبد طلا و کاشی کاری و گلدسته های زیبا و تاریخی، این شهر را جزء‌ شهرهای توریستی ایران قرار داده که همواره هر سال جهانگردان بسیاری به آن رفت و آمد می کنند.

آری، قم، شهری که از نظر آب و هوا و مناظر زیبای طبیعی در سطح بسیار پایینی قرار دارد و از آب و هوای خشک و گرم کویری برخوردار است و از رونق اقتصادی و زیستی ناچیزی برخوردار بود. به برکت این بانوی بزرگوار به شهری علمی، فرهنگی و اقتصادی تبدیل شد که امروزه از نظر علمی حرف اوّل را در جهان اسلام می زند و از نظر اجتماعی و زیست شهری، به یکی از کلان شهرهای ایران تبدیل شده به طوری که به استانی مستقل تبدیل گردید. و به خاطر هجوم شیفتگان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ به این شهر، از رونق اقتصادی پویا و بالایی برخوردار است. خلاصه قم امروزه همچون ستاره ای درخشان در آسمان جهان اسلام می درخشد که این نور برگرفته از نور ولایت و امامت می باشد.

شخصیت و فضایل حضرت معصومه (سلام الله علیها)
حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ دارای شخصیتی رفیع و والا مقام می باشد بطوری که ائمه طاهرین ـ علیهم السّلام ـ از این بانو، با جلالت و تکریم یاد کرده اند و حتی پیش از ولادت آن حضرت، بلکه پیش از ولادت پدر بزرگوارش، نام او بر لسان بعضی از ائمه ـ علیهم السّلام ـ آمده و از مقام والای او سخن گفته اند که به بعضی از آنها اشاره می شود.

امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرمایند: «اَلا اِنَّ قم حَرَمی و حرم وَلدی من بعدی...»[11] بدانید قم حرم من و حرم فرزندانم پس از من است، زنی از فرزندان من در این شهر در می گذرد که او دختر موسی است...».

امام صادق ـ علیه السّلام ـ در حدیثی دیگر پیش از اینکه این فرزند گرانقدر متولد شود از فضیلت زیارت و مدفن او سخن می گوید و شیعیان را به اهمیت آن توجه می دهد و می فرماید «شهر قم، حرم ما است و در آن زنی از فرزندان من مدفون می شود، به نام فاطمه هر کس او را زیارت کند بهشت برای او ثابت می شود...»[12]

همه این بیانات حاکی از شأن و عظمت و فضیلت این بانوی مکرم اسلام می باشد. بی شک این فضایل و خصوصیات اخلاقی این بانوی بزرگ است که او را دارای چنین مقام و منزلتی نموده است چون امام موسی کاظم ـ علیه السّلام ـ دارای 37 فرزند بود که در میان آنها این بانوی مکرم است که مثل ستاره ای درخشان می درخشد و در میان فرزندان امام کاظم ـ علیه السّلام ـ بعد از امام رضا ـ علیه السّلام ـ هیچ کدام هم سنگ او نمی باشد. حال به خصوصیات و فضایلی اشاره می کنیم که باعث عظمت و درخشش او در میان دیگر امامزادگان شده است.

شرافت خانوادگی
او ماه تابانی است که از برج امامت طلوع کرده در آغوش امامت تربیت یافته، قنداقه امامت را نیز در دامن خود پرورش داده است زیرا او دختر امام، خواهر امام و عمه امام است. همة نیاکان او مشعلداران امامت، پرچمداران هدایت، اسوه های فضیلت و استوانه های ولایتند. و مادر بزرگوارش از بانوان با فضیلت و از اسوه های تقوی و شرافت و از زنان کم نظیر تاریخ بشریت است.
بدیهی است که تأثیر شخصیت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمی توان انکار کرد این ویژگی در وجود حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ نیز بروز یافت و از هر دو طرف فضایلی را به ارث برد و می توان سر برتری آن حضرت بر دیگر فرزندان موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ را در همین نکته یافت. البته این نمی تواند به معنای تأثیر نداشتن تلاش و کوشش آن حضرت در این راه باشد بلکه علاوه بر همة شایستگی های فردی که در وجود خویش به وجود آورده بود از این عوامل نیز به عنوان مکمل و پشتوانه ترقی و تکامل معنوی اخلاقی و علمی سود می برد.

عبادت حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ
بنا به تصریح قرآن هدف از خلقت انسان چیزی جز عبادت و بندگی خداوند نیست کسانی که به این هدف مهم پی بردند در راه رسیدن به عالیترین مرحله آن سر از پا نمی شناختند.

یکی از عالیترین نمونه های عبادت و بندگی خدا از خاندان ولایت و امامت، کریمه اهل بیت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ می باشد. او با عبادت و شب زنده داری هفده روزه اش در واپسین روزهای عمر شریفش در مدت اقامتش در منزل موسی بن الخزرج، گوشه ای از یک عمر عبودیت و خضوع و خشوع آن زاده عبد صالح خدا در برابر ذات پاک الهی است.[13]

محدثه بودن آن حضرت
از ویژگی های حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ این بود که علوم اسلام و آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ آگاهی داشت و آن حضرت از جمله روایت کنندگان حدیث بود و چندین حدیث است که در سند آنها نام حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ به چشم می خورد که علامه بزرگوار امینی در کتاب شریف الغدیر به بعضی از آنها استناد می کند مانند، عن فاطمه بنت علی بن موسی الرضا حدثتنی... «من کنت مولاه فعلی مولاه»[14]. نقل این احادیث حاکی از مقام علمی والای آن بانو می باشد.

لقب معصومه ـ سلام الله علیها ـ
مقام عصمت که عالی ترین مقام معنوی و پاکی است، درجاتی دارد، و در وهله اوّل بر دو گونه است: 1. معصوم از خطاء 2. معصوم از گناه.

حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ مانند حضرت زینب ـ علیها السّلام ـ در یکی از درجات عصمتند، گر چه در درجات چهارده معصوم ـ علیهم السّلام ـ نباشد.

روایت شده حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ فرمودند «من زار المعصومة بقم کمن زارنی»[15] کسی که معصومه را در قم زیارت بکند مانند آن است که مرا زیارت کرده است. گرچه شواهد و قرائن در مورد مقام عصمت حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ بسیار است، ولی سخن فوق از امام معصوم ـ علیه السّلام ـ شاید اشاره ای باشد که حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ دارای مقام عصمت بوده است، ضمناً این سخن بیانگر آن است که: این لقب را حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ به فاطمه کبری ـ سلام الله علیها ـ داده است. و گرنه نام آن حضرت معصومه نمی باشد.

شفاعت گسترده
اعتقاد به شفاعت انبیاء و اولیاء از ضروریات مذهب شیعه است و هیچ تردیدی در آن نیست. و بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ است که در قرآن کریم از آن به (مقام محمود) تعبیر شده است. همانا دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ هم شفاعت گسترده ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است. 1. خاتون محشر، صدیقه اطهر، حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ 2. شفیعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ . که بعد از حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ از جهت گستردگی شفاعت، هیچ بانویی به شفیعه محشر حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ نمی رسد. که امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ در این رابطه می فرماید: «تَدخل بِشفاعتها شیعتنا الجنته باجمعهم»[16]. با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند.

زیارتنامه مخصوص
یکی از شواهد عظمت استثنایی حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ زیارتنامه ای است که به خصوص، حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ در شأن او صادر فرموده است. زیرا بعد از فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ تنها زیارتی که از امام معصوم برای یک زن نقل شده، زیارت حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ است و هیچ یک از بانوان خاندان عصمت و طهارت زیارت مخصوص از امام ندارد.

پی نوشتها:

---------------------------
[1] . صدوق، عیون الاخبار، ج 1، ص 14؛ طبرسی، اعلام الوری، ص 302؛ طبری، امامی، دلائل الامامت، ص 309؛ اثباة الهداة، ج 3، ص 233؛ مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 396.
[2] . اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، انتشارات ولی عصر، تهران، 1375، ج 2، کتاب الحجة.
[3] . مستدرک سفینه، شیخ علی نمازی، ج 8، ص 257.
[4] . الاِرشاد، محمد بن نعمان (مفید)، انتشارات، ج 2، ص 242.
[5] . کتاب قم، چاپخانه مجلس، تهران، ص 213.
[6] . همان، ص 213.
[7] . کتاب قم، ص 312.
[8] . تاریخ قم، حسن قمی، چ قم، ص 213؛ بحار الانوار، ج 48، ص 290؛ اعیان الشیعه، چ بیروت، ج 8، ص 391؛ انوار المشعشعین، ج 1، ص 208.
[9] . فتوح البلدان، بلاذری، چ نجف، ص 40.
[10] . علی اصغر فقیهی، تاریخ مذهبی قم، انتشارات زائر، ص 104.
[11] . سفینة البحار، ج 2، ص 276.
[12] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 6، ص 216.
[13] . قم شناسی و گردشگری، ص 292.
[14] . علامه امینی، الغدیر، ج 1، ص 196.
[15] . ریا حین الشریع، ج 5، ص 35.
[16] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 6، ص 228.

منبع: ضیاء الصالحین

1